چشم به جهانی دوختم و دنبال راهی برای زیبا کردنش هستم  

می خوام کارهام بی نتیجه نباشه و از آنها لذت ببرم و بهش افتخار کنم 

گاهی تمام تلاشم رو می کنم و خیلی چیزا رو از یاد می برم 

حتی اینو از یاد میبرم که من هم آفریده هستم و نباید کاری کنم که خدا رو ناامید کنم

در زمان پیامبر احتیاج به شق القمر بوده تا مردم به قدرت خدا پی ببردند. 

همان مردمی که ما به جاهلیت آنها می خندیم .

اما الان چرا به خودمون نمی خندیم؟

اگه تنها موندی 

اگه هی تکرار می کنی :دراین سرای بی کسی کسی به در نمیزند... 

خودت باعث شدی و هر جی بیشتر احساس تنهایی کنی  

تنها تر میشی! 

بیخود زانوی غم به بغل نگیر 

تو حق نداری در مورد چیزی که نمی دونی اظهار نظر کنی!! 

آینده چیزیه که نمی دونی 

اما می تونی براش برنامه ریزی کنی!!  

امروزت نتیجه ی کارهای دیروزه و فردا نتیجه ی امروز!! 

پس در مورد کارات خوب فکر کن 

فردا حتما بهتر از امروز میشه! 

دردناک است
وقتی ببینی ...
بودنت ، به همان اندازه مهم نبوده که نبودنت بود

من ...
ساده شکست خوردم
اعتراف میکنم ...
درمانده شده ام
... از جنگ با خاطراتت

این نیز بگذرد!!! 

 

شب و روز ها سخت می گذرد 

چشم به روزی دارم که در دلم جرقه ی امیدی دیده شود 

آن روز کی فرا میرسد!!! 

قلب خفته ام کابوس میبیند و در جستجوی صدایی است تا با ترس از خواب بپرد و شاد شود که اینها همه کابوس بوده 

اما این کابوس طولانی شده 

کم کم باور خواهد کرد که همه ی اینها حقیقت است!!

من از پایان نمی ترسم

هراس من زتسلیم است . . .

مبادا جامه ی پاک غرورم با حقارت ها در آمیزد 
 

مبادا با فریب رنگ ها روحم بیامیزد . . .